امان از ترانه های قدیمی. ترانه هایی که روزگاری بی بهونه دوستشون داشتم و امروز انگار حرف دل منو میزنن. "نیمکتِ کناره فواره ی نور.  یه بهونه واسه از تو گفتنه. جای خالیِ تو گریه آوره. مرگِ لحظه های شیرینِ منه. یادته به روی اون نیمکته نور. از تو واژه ها غمو خط میزدیم. دستِ من به دورِ گردنِ تو بود. وقتی که تکیه به نیمکت میزدی. دورمون پرنده ها بودن و عشق،  با نگاهِ منو تو یکی می شد. من میخواستم با تو پرواز کنمو. برسم به عاشقی اما نشد!. یه سبد خاطره داره یادِ تو.  وقتی که تنها رو نیمکت میشینم. شکر رویا که هنوزم میتونم. توی رویا روی ماتو(ماه) ببینم. از خدا میخوام که عطرِ دلخوشی. هرجا باشی به مشامت برسه. ممنونم از شبِ رویا که بازم. وقتِ دلتنگی به دادم میرسه" #سپیده #

نیمکت

امروز که در حال رانندگی بعد از مدت ها این ترانه رو شنیدم. فقط لبخند زدم به روزگاری که بی بهونه عاشق این آهنگ بودم. مثل خیلی آهنگای دیگه. مثل

لبخند مصنوعی که من عاشق ترانه اش بودم و تو عاشق

ملودیش! مثل همین لبخندای دونقطه پرانتزیِ این روزا. مثل تمام این پستایی که روزی باید از این صفحه حذف بشن. مثل تو!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها